نگرانم برای روزهایی که میایند تا از تو تاوان بگیرند
نگرانم برای پشیمانی ات زمانی که هیچ سودی ندارد
روزگاری درد کشیدنت برایم عذاب آِِور بود
اما روزها خواهند گذشت
و تو آری تو
آنچه را به من بخشیدی
ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت
اسم تو صورت تو و یاد تو
تنها یک چیز را بخاطر من میاورد دروغ را
تو یک دوست را از دست دادی و من دشمنم را شناختم
راستی میتوانی بگویی چه کسی ضرر کرده ؟؟
روی تخته سنگی نوشته شده بود:اگر جوانی
عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم:باید
صبر کند برای بار دوم که از آنجا گذر کردم
زیر نوشته ی من کسی نوشته بود:اگر صبر
نداشته باشد چه کند؟من هم با بی حوصلگی
نوشتم:بمیرد بهتراست برای بار سوم که از آنجا
عبور می کردم.انتظار داشتم زیر نوشته من
نوشته ای باشد.اما زیر تخته سنگ جوانی را
مرده یافتم
بهترین باش! بهترین دوست اگه نیستی،
لااقل بهترین دشمن باش، غمخوارم اگه نیستی،
لااقل بزرگترین غمم باش، هرچه هستی
بهترین باش، چون بهترین ها همیشه در خاطر می
مانند، پس در خاطرات بدم بهترین باش
رفتی و خاطره های تو نشسته تو خیالم
بی تو من اسیر دست ارزوهای محالم
یاد من نبودی اما من به یاد تو شکستم
غیر تو که دوری از من دل به هیچ کسی نبستم
هم ترانه یاد من باش بی بهانه یاد من باش
وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش
اگه باشی با نگاهت میشه از حادثه رد شد
میشه تو اتیش عشقت گر گرفتن و بلد شد
اگه دوری اگه نیستی نفس فریاد من باش
تا ابد تا ته دنیا تا همیشه یاد من باش
دوباره باز خواهم گشت...
نمی دانم چه هنگام?از کدامین راه...
ولی یکبار دیگر باز خواهم گشت...
و چشمان تو را با نور خواهم شست...
به دیوار حریم عشق یکبار دگر?من تکیه خواهم کرد...
رسوم عشق ورزی را دوباره زنده خواهم کرد...
به نام عشق و زیبایی?دوباره خطبه خواهم خواند...
نام بی نشون تو در برگی از دفتر زندگی ام نقش بسته است هنگامی که خواستم تنها نام تو را آتش بزنم برگ برگ زندگی ام سوخت! از دیروزها به دنبالت دویدم و به امید دیدارت به امروز رسیدم ولی افسوس...! افسوس که تو به فرداها سفر کردی!